149 مورد پیرامون "روز دانش آموز" یافت شد
1386/03/03
- .
***
آدم بزرگتر شده است و دانش آموز دبیرستان است
و همراه بچّههای دیگر به اردو رفته است.... آدم تلاش میکند، درس میخواند، حفظ میکند،
تست میزند، در کنکور ده دوازده تا مداد با خودش میبرد، صبح روز آزمون تلاش میکند که از اتوبوس جا نماند و... ، خوب نباشد بدبخت میشود، اگر حرف زیادی بزند بدبخت میشود، بنابراین میانهاش با رئیس خوب است، حرف زیادی هم نمیزند و بدبخت نمیشود.
***
حالا آدم هر روز
1387/01/24
- اعصابنوردی
حیم- اعصاب نورد
درس معلم اَر بود، قاتل اعصاب شما
تیره کنید روز او با کمک صفحۀ ما
این چه تماسی است؟!... ناگهان یک روز یک اتفاق افتاد و رعد و
برقی در ذهن من زد.... این رعد
و برق باعث شد همان شب بدو بدو
بروم و جلوی مدرسه بخوابم تا صبح
بتوانم به عنوان اولین دانش آموز وارد
مدرسه بشوم.
1383/03/28
- به طور متوسط در هر روز حدود 2000 دانش آموز از این موزه بازدید می کنند که البته این تعداد در روزهای تعطیل افزایش پیدا می کند.
1384/01/25
- گزارشی به مناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران
شجاع، منظم و دقیق؛ مثل یک ارتشی !... اولین مصاحبه این گزارش را که همزمان با 29 فروردین، روز ارتش جمهوری اسلامی، چاپ میشود با حمید انجام دادم که سالهاست دوست دارد ارتشی شود و نظرش هم تغییر... شاهین رحمتی، دانش آموز
کلاس دوم راهنمایی است.
1383/08/07
- به مناسبت فرا رسیدن این شبهای عزیز، در این شماره به دیدار خانم « الهام منگلی » حافظ کل قرآن کریم رفته ایم تا ضمن آشنایی با این دانش آموز پرتلاش کمی در... موضوعات این کتاب آسمانی شدم.
• از اینکه شبهای قدر در راهند چه احساسی دارید ؟
من در تمام روزها و شبهای سال، منتظر فرارسیدن ماه مبارک رمضان هستم و از اولین روز
1388/02/12
- آدم بزرگتر شده است و دانش آموز دبیرستان است و همراه بچه های دیگر به اردو رفته است و مبصر کلاس می گوید هرکس از اتوبوس جا بماند در این منطقه کوهستانی ماشین... صبح روز آزمون تلاش می کند که از اتوبوس جا نماند و حالا رتبه اش دو رقمی شده است.
اما همه می گویند که اگر در انتخاب رشته دقت نکنی بدبخت می شوی.... حرف زیادی هم نمی زند و بدبخت نمی شود.
*****
حالا آدم هر روز نیم ساعت زودتر به ایستگاه می رود که از اتوبوس جا نماند، تا بدبخت نماند، چند تا مداد و خودکار
1385/05/07
- شما که دانش آموز هستید ، برای خودتان فکری کنید !... در این بیت شاعر می گوید دانش و فضل و خوبی های تو آن قدر زیاد است که اگر در کتاب بنویسند ، آن کتاب آن قدر صفحه خواهد داشت که باید کنار دریا بنشینیم و انگشتمان... به سرش زده که تنبک بزند ، آن هم بر روی قایق :
می زند باران به انگشت بلورین ضرب بر قایق
یک روز هم چند تا شاعر با هم شرط می بندند که سعی کنند شعری بسازند
1380/09/22
- هر روز بـا هم به مدرسـه میرفتیم و لی لی بازی میکردیم. یادم هست وقتی گلوله اسرائیلیها به سر رابعه خورد، فرصت فریاد زدن هم پیدا نکرد.... مدتهاست که 12 هزار دانش آموز فلسطینی، مدرسههایشان را ندیدهاند.
1383/04/18
- به لطف خدا با تلاش شبانه روزی و اختصاص روزی ده ساعت به تمرین حفظ آیات قرآن، در مدت هشت ماه و چند روز به همراه برادر کوچکترم محمد رضا که دوازده سال هم بیشتر... در ادامه از این دانش آموز ممتاز می خواهم تا کمی از سایر فعالیت هایش برایمان بگوید.
1387/08/11
- سرمقاله
قسمت ششم
در حاشیۀ سفر به عتبات عالیات
داغ یک خالجوش
روز سوّمی است که در نجف اشرف هستیم.... روز دانش آموز مبارک
مدیرمسؤول: مهدی ارگانی
سردبیران: افشین علاء/ محسن وطنی
دبیرتحریریه: فاطمه سالاروند
مدیر هنری: حامدقاموسمقدم
صفحهآرایی:
1382/03/01
- جمعه هم
فردا جمعه آخرین روز هفته است . جمعه معمولاً در میان روزهای هفته روز محبوب بچه هاست .... در این شماره به سراغ تعدادی از بچه ها و بزرگترهایشان رفته ایم و با آنها در مورد آخرین و محبوبترین روز هفته به گفتگو نشسته ایم .... او می گوید:
« تا چند سال پیش که هنوز به مدرسه نرفته بودم ، قدر جمعه ها را نمی دانستم .اما از هنگامی که دانش آموز شدم و به مدرسه می روم ، تازه فهمیده ام
1388/03/23
- منزل بماند و به ژشتی تکیه بدهد و ژایش را که درون یک فروند پیژامه راه راه آبی روشن است دراز کند و هندوانه آناناسی بخورد و حالش را ببرد بدون اینکه هیچ دانش... آموز خوش ذوقی روی اعصابش باشد!... پس برای شروع باید تا دیر نشده یک روز کامل وقت بگذارید تا بعد از مدرسه و پس از اینکه معلمتان از مدرسه بیرون آمد و به آموزشگاه سرخیابان رفت و بعد به خانة
1387/02/14
- بنده اشتباه کردم که به دانش
آموز جماعت اعتماد کردم...... روز- داخلی- فرودگاه
آقای ناظم (در حالیکه کهنه و رنگ
و رو رفته به نظر میرسند و اشک
در چشمانشان حلقه زده است): آقای
قاضی! من ساده بودم!...... دانشآموزان همهمه میکنند تا هر
یک شکایت خود را از مرد هزار چهره
به آقای مدیر ابلاغ کنند که آقای
مدیر به دلیل نداشتن چکش برای
کوبیدن روی میز و خفه کردن دانش
1386/07/12
- پرسید : "آقا محمدخان قاچار چه کرد ؟" دانش آموز جواب داد : "هیچی ، دو سال مرا مردود کرد" !... آن روز روز سی و یکم شهریور یا بهتر بگویم روز اول مدرسه برای کلاس اولی ها بود آن روز به همه ی کلاس اولی ها جایزه دادند که البته ناهید هم جزو آنها بود .... آن روز خاطره ی خوبی در ذهن ناهید حک شد .
1384/08/05
- در بیرون کتابخانه ناگهان چشمم به دکهی روزنامه فروشی افتاد اتفاقاً روز سه شنبه بود و دقیقاً همان روز مجلهی دوست کودکان توزیع میشد.... در ماشین نشسته بودیم و من داشتم مجله را ورق می زدم که ناگهان دیدم در صفحه ی یکی مانده به آخر مجله نوشته شده بود: ((از دفترچه خاطرات یک دانش آموز)) در پایین... خلاصه باید بگویم که آن روز یکی از بهترین و به یاد ماندنیترین روزهای زندگی من بود.