23 مورد پیرامون "شهادت حاج آقا مصطفی" یافت شد
1383/07/30
- شهر نجف ، حوزه علمیه آن و عالم اسلام در شهادت آیت ا... حاج آقا مصطفی ، فرزند برومند امام ( ره ) به سوگ نشسته بود .... فرزند این روحانی تصمیم می گیرد برای عرض تسلیت شهادت حاج آقا مصطفی خدمت امام برسد .... در این فاصله ، امام تصمیم گرفتند به منزل حاج آقا مصطفی و خانواده محترم او سری بزنند .
1387/12/24
- در زمان بمباران و جنگ تحمیلی، حاج احمد
آقا پیش حضرت امام آمده بود و اصرار داشت
ایشان را زیر سقفی محکمتر ببرد اما آقا راضی
نمیشد.... در سفری که مرحوم حاج سید احمد آقا با همسرشان و
حسن آقا- که کوچک بودند- به عراق آمده بودند و میخواستند پس از
دو ماه برگردند، حضرت امام علاقه داشتند که... بیست روز پس از این ماجرا، شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی اتفاق افتاد
و این هم خواست خدا بود که در آن روزها حضرت امام تنها نباشند و حاج
سید احمد آقا در نجف باشند
1382/12/07
- پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی ، فرزند ارشد امام، اطرافیان امام یکی از مرثیه خوانان اهل بیت که به نجف اشرف آمده بود خواستند که او کاری کند تا امام در... مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کنند، زیرا پزشکان از این که امام در این خصوص گریه نکرده بودند، نگران بودند.... او خود می گوید: در هنگام ذکر مصیبت هر چه نام مرحوم حاج آقا مصطفی را بردم تا امام را منقلب کنم که در عزای پسر، اشک بریزند، امام تغییر حال پیدا نکردند و
1381/12/22
- بعد متوجه خواهید شد که حاج سید احمد آقا فقط فرزند امام (ره) به شمار نمیآمد.... پس از شهادت
برادر بزرگوارش مرحوم حاج سید مصطفی، برادر کوچکتر متوجه مسئولیت بزرگ خود
در برابر امام (ره) گردید.... اینجاست که
بزرگترین امتحان و آزمون زندگی پربار حاج سید احمد آقا شروع میشود.
1388/06/21
- عده ای که امام را در این مجلس دیده بودند ، گفتند : « از بس مصیبت شهادت حاج آقا مصطفی سنگین است ، امام شوکه شده اند و گریه شان نمی آید !... « ازاین رو ، پس از مجلس ، خدمت ایشان- که به منزل تشریف برده بودند - عرض کردند : « آقا!
1384/01/25
- متاسفانه فردا مصادف شد با شهادت حاج آقا مصطفی فرزند بزرگ امام وعده زیادی برای عرض تسلیت به منزل حضرت امام میآمدند.... چرا نرفتی؟ گفتم: آقا میروم. فرمودند: همین الان برو.... همسر او که از شهادت آقا مصطفی خبردار شده بود ، بسیار تعجب کرد و گفت:بمیرم خمینی امروز هم به فکر ماست!
1388/06/21
- یک خاطره ، هزار پند
ترسیدم اگر گریه کنم، برای غیر خدا گریه کنم
پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی، پسر ارشد حضرت امام (س)؛ در مسجد هندی نجف اشرف مجلس
1382/07/10
- از همه سختتر، شهادت حاج آقا مصطفی فرزند بزرگوار ایشان بود که نزدیکترین یار امام بودند. امّا امام همة این مشکلات را تحمل میکردند.... طوری که بعد از شهادت فرزندشان هم کوچکترین تغییری در برنامههایشان ندادند. تا این که بالاخره آنقدر اوضاع دشوار شد که امام مجبور شدند عراق را ترک کنند.... در حالی که گریه گلوگیرم شده بود، عرض کردم: «آقا! نمیشود از این سفر صرف نظر کنید؟ کویت که جای امنی نیست، سوریه هم همینطور.
1384/03/05
- حاج آقا
مصطفی خمینی فرزند بزرگ امام به شهادت رسید.... به
دنبال شهادت او، مراسم پرشکوهی در کشور برگزار
شد که نقطه آغازی بر خیزش دوباره حوزههای علمیه
ومردم مذهبی ایران بود.... امام درهمان زمان از شهادت
فرزندش با عنوان نوعی لطف خداوندی یاد کرد. رژیم
نیز بیکار ننشسته بود.
1390/05/08
- پسر بزرگ امام، حاج آقا مصطفی خمینی به شهادت رسیده بود و آن جمعیت زیاد، که بیشترشان روحانی و طلبه بودند، برای تسلیت گفتن به امام، آمده بودند.
1390/07/23
- یک خاطره، هزار پند
شما بروید منزل خودتان و نگران نباشید
در اوایل سال 1342 هجری شمسی در قم و در عصر روز شهادت حضرت امام صادق(ع) از طرف یکی از مراجع... ابتدا از مرحوم حاج آقا مصطفی- رحمها... علیه- پرسیدم: «آیا امام قصد دارند به روضه بروند؟» ایشان فرمودند: «بله.»
1390/10/24
- حتی آن روز که خبر شهادت پسر ارشد امام، مرحوم حاج آقا مصطفی به ایشان داده شد، باز امام سر وقت نماز به مسجد رفتند و حتی کتاب و قرآنی را که هر روز میخواندند
1395/06/17
بازدید صفحه
- ــگ تحميلي، حاج احمد ــان بمباران و جن در زم
آقا پيش حضرت امام آمده بود و اصرار داشت
ــقفي محكم تر ببرد اما آقا راضي ايشان را زير س
نمي شد.... عالقه حضرت امام به مرحوم حاج سيد احمد آقا، تا قبل از انقالب اسالمي
ــان ــرف بودند، زياد پيدا نبود.... بيست روز پس از اين ماجرا، شهادت مرحوم حاج آقا مصطفي اتفاق افتاد
و اين هم خواست خدا بود كه در آن روزها حضرت امام تنها نباشند و حاج
سيد احمد آقا در
1396/10/30
بازدید صفحه
- حاج آقا مصطفي و مرحوم حجت االس��الم حاج احمد آقا �� كه در آن زمان پانزده
ساله بودند �� به كرج وارد شدند منزل امام در طبقه فوقاني بود و پله هاي زيادي... جريان را از حاج احمد آقا پرس��يديم. گفت:
»امام مي گويند اين يخچال بزرگ است.... « مطلب را به حاج
احمد آقا گفتم و ايش��ان هم نذِر فروشنده
را به اطالع امام رس��اند.
1395/06/18
بازدید صفحه
- از قضا در
همين زمان، يك روز دوس��تاِن حاج آقا مصطفي، او را با اصرار
زياد به كاظمين و سامرا بردند.... آقا مصطفي، وقت رفتن به من
سفارش كرد: »آقاي فرقاني! امشب آقا را تنها نگذار!« من
هم گفتم: »چشم!... اگر بروم، فردا آقا مصطفي ناراحت مي شود.« امام
ديگر چيزي نگفت و م��ن همان جا خوابيدم.