6 مورد پیرامون "شهادت حاج آقا مصطفی" یافت شد
1395/01/10

فصل پنجم: غربت، تنهایی، رنجها

  • حاج آقا مصطفی نقل می کرد: یک روز صبح رفتم خدمت امام.... حاج آقا مصطفی خدابیامرز گفت که احتیاج ندارد، من خودم می برم و می دهم به حاج آقا امضا بکند. گفت باشد پس بردار و ببر.... خلاصه اینکه اعلامیه را امضا نکرده داد دست حاج آقا مصطفی و برداشت آورد.
1395/01/09

فصل ششم‎:‎‌ ثبات قدم، قاطعیت، سازش ناپذیری

  • و جریانات و اخبار را به امام رساندند، در همان حال حاج آقا مصطفی فرزند امام در زندان بود.... وقتی به امام گفته بودند که حاج آقا مصطفی را دستگیر کرده و به زندان برده اند، پاسخ دادند خیلی عمل خوبی است برای اینکه آقا مصطفی در زندان ورزیده می شود.... حاج آقا باید موافقت خودش را اعلام بکند، وقتی آمدیم خدمت حاج آقا جریان را برای ایشان گفتیم، ایشان هم تأیید فرمودند و هر کسی هم که می رفت از حاج آقا سؤال
1395/01/13

فصل دوم: پاسداری از حریم اسلام

  • فرزندم مسأله ای نیست پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی در همان مجمعی که جلسۀ درس امام بود، ایشان آمدند.... برویم دربارۀ ایران و دربارۀ گرفتاری مردم ایران و نجات آنها سخن بگوییم. »[11] اگر احمد فدای اسلام شود امام، به هنگام شهادت حاج آقا مصطفی بجز... ایشان در بحثی که در این روزها به مناسبتی در خدمتشان داشتیم به حاج احمد آقا اشاره کردند و فرمودند: «من اگر احمد هم که عزیزترین انسانها نزد من است فدای اسلام
1395/01/08

فصل هفتم: نفوذ ناپذیری، نظارت و هدایت امور

  • سخنگویی از طرف خودشان را به والاترین و برجسته ترین شخص مثل مرحوم حاج آقا مصطفی نمی دادند. [34] می خواهم به ایران بروم از تمام دنیا می آمدند... حاج آقا مصطفی می گفت گاهی فقط از حالت چشمان امام می توانستم دریابم که پیشنهاد من تا چه پایه مورد پذیرش ایشان قرار گرفته است.... فرمودند: «چه کسی در اتاق را بسته؟» همه با ناراحتی گفتند: آقای حاج آقا مصطفی دستور دادند. امام فرمودند: بیخود دستور داده.
1395/01/12

فصل سوم: سازش ناپذیر، از آغاز تا انتها

  • حاج آقا مصطفی می گفت: «من به سوی پشت بام دویدم.... سپس شهید حاج آقا مصطفی، فرزند امام را هم از تهران به ترکیه تبعید کردند.... سه ماه بعد فرزند بزرگ امام، مرحوم حاج آقا مصطفی(ره)، نزد ایشان آمدند.
1395/01/11

فصل چهارم: اسطورهٔ مقاومت در تبعید

  • حاج آقا مصطفی فعالیتها اوج گرفته بود، رژیم شاه بر مبنای قرارداد الجزیره به عراقیها فشار می آورد تا جلوی فعالیتهای مبارزاتی امام را بگیرند.... اینجا بود که رژیم بعث عراق حاج آقا مصطفی را دستگیر کرده و به بغداد انتقال داد.... هاله ای از ترس و وحشت در نجف حکمفرما شده بود همه دسته دسته به خانهٔ امام می آمدند و می خواستند امام از رژیم بعث عراق رسماً بخواهند که حاج آقا مصطفی را